جوان آنلاین: دکتر عیسی کاکوئی، رئیس هیئتمدیره مؤسسه تبیین آفاق پویا، نویسندهای پرتلاش با سابقه نگارش هزاران کتابک، کتاب و اثر آموزشی است. او زبان فارسی را نه صرفاً ابزاری برای سخن گفتن، بلکه جان فرهنگ و شناسنامه هویت ملی میداند. در روزهایی که بسیاری نگران فرسایش تدریجی زبان فارسی هستند او نگاهی امیدوارانه دارد و بر این باور است که بهجای ترس از تغییر، باید با رویکردی هوشمندانه و جذاب این زبان را در دل کودکان و نسل جدید زنده نگه داشت، آن هم نه از مسیر دستور و اجبار، بلکه در بستر زندگی روزمره و با زبان لالایی، قصه و شعرهای مادری. به بهانه ۲۵ اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسی پای صحبتهای او نشستیم.
زبان فارسی را تا چه اندازه با هویت ملیمان گره خورده میبینید؟
یکی از ویژگیهای کشورمان این است که نه تازه تأسیس و نه از سوی مهاجران، آوارگان، سلطهگران، تجاوزگران یا اشغال شدگان تأسیس شده است، بلکه کشوری پرقدمت با سنوات طولانی و تاریخی است. شاید گسترش آن را هم حتی به قبل برگردانیم، ولی این جایی که اکنون به عنوان ایران شناخته میشود، یک گستره وسیع با قدمت طولانی است. زبان نیز پیام اصالت این سرزمین را با خود دارد و هم مطالب نهادینه شدهای را که در وجودش جای گرفته است. این مطالب، جدید هم نیست و اگر هم تأثیراتی از برخی زبانها پذیرفته باشد، اما ریشه تاریخی و پر اصالتش در محاورات اجداد و نیاکان ما حضور دارد.
به نظر شما ظرفیتها و توانمندیهای زبان فارسی برای خلق آثار ادبی چگونه است؟
ظرفیتهای زبان فارسی و توانمندیهای آن، به ویژه برای خلق آثار ادبی، دامنهای گسترده دارد. از آنجا که کارم با کلمات، واژگان، جملات، متنها، قصه ها، تاریخ و نوشته هاست و تقریباً در برخی از کشورهای دنیا نیز این موضوع را پیگیری کردهام، میبینم شیوایی زبان فارسی، گیرایی آن، تنوع کلماتش و استفاده از حالتهای متفاوت یک انسان در زمان، مکان و شرایط گوناگون این قدرت و این ویژگی منحصر یا انحصاری را به این زبان میبخشد که زبان فارسی ما باشد. این زبان، زبانی است شیرین، لطیف و گویش آن روان و ساده است و قابلیت بهرهگیری به عنوان ابزار ارتباطی انسانها با یکدیگر را داراست. به زبان فارسی تعصب دارم، اما این کلمات از روی تعصب صرف بیان نمیشود. وقتی شما با زبانهای دیگر، آن هم زبانهای معروف دنیا مواجه میشوید، میزان غلطهای بیانی، میزان سختی ها، میزان دشواری در یادگیری، میزان مشکل داشتن در فراگیری و نیز میزان روان نبودن در بیان را که میسنجید، زبان فارسی یک لذت، حلاوت و یک شیرینی خاص دارد.
برخی معتقدند امروزه زبان فارسی با تهدیداتی جدی روبهروست، نظر شما در اینباره چیست؟
حدود هزار و ۸۲ عنوان کتاب، کتابک و کتاب همراه تا به امروز به چاپ رساندهام و همچنان در این حوزه مشغول فعالیت هستم. امروز دیگر زبانها مانند گذشته نیستند، چراکه به واسطهگسترش ارتباطات، شبکههای اجتماعی، اینترنت و فضای مجازی، به سرعت در حال تغییر و تحول هستند. در گذشته، برای یافتن مطلبی ناچار بودید یا به مسافرت بروید یا به کتابخانهای مراجعه کنید، اما امروز، به دلیل حجم بالای اطلاعات و واژگان، زبانها تقریباً به صورت بینالمللی در حال جریان هستند و دیگر نمیتوان به طور خالص از آنها استفاده کرد. خب در کشور ما نیز تلاشهای بسیاری برای معادل سازی واژگان و حفظ ریشههای بومی زبان فارسی صورت گرفته است. تغییرات زبانی تنها به تأثیر زبانهای فارسی و عربی محدود نمیشود. زبان هایی، چون چینی نیز به دلیل ارتباطات بینالمللی تأثیر خود را گذاشتهاند. این فرآیند به ویژه با زبانهای روسی، فرانسوی، انگلیسی و حتی زبانهای مختلف با لهجههای متنوع، وارد زبان فارسی شده و آن را غنیتر کرده است. در فضای مجازی نیز شاهد استفاده از واژگان جدید هستیم که همراه با معادل فارسی یا توضیحاتی در مورد ریشههای آنها آورده میشود. این تغییرات، به ویژه در واژههایی که به طور مکرر استفاده میشوند، ضروری است. به عنوان مثال، کلماتی مانند بار، نمره یا امتیاز که در زندگی روزمره به کار میروند، باید با دقت بیشتری مورد استفاده قرار گیرند و ارتباطی معنادار با آنها برقرار کرد. قطعاً باید در این مسیر گام برداریم. در کشور ما به دلیل متون دینی، چون قرآن کریم، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه، ترکیب زبان فارسی و عربی در گفتار و نوشتار ما رواج زیادی دارد. این ترکیب آنقدر در زبان ما رسوخ کرده که شاید خالصسازی و دقت در کار نویسندگان را دشوار کند. در گذشته، برای دسترسی به منابع و کتابها باید جستوجو میکردید و گاه ساعتها زمان میبرد، اما امروز به لطف فناوریهای نوین، میتوان به راحتی و در خانه اطلاعات را جستوجو کرد و حتی به آنها گوش داد یا از آنها بهره برد. به طور مثال هوش مصنوعی امروز نه تنها به کمک ما آمده، بلکه به ما امکان میدهد تا سریعتر و دقیقتر مطالب خود را اصلاح و بهبود بخشیم. از این رو، هیچگونه نگرانی نداریم. دغدغه من این است که زبان فارسی را در میان کودکان و نسل جدید با شیوههایی شایسته و جذاب ترویج دهیم. این امر باید به صورت طبیعی و در بستر زندگی روزمره صورت گیرد و نه به صورت دستوری یا آمرانه از سوی نهادها باید گفت هیچ گاه نباید از تغییرات ترسید. در تحول فرهنگی و زبانی باید با پذیرش تغییرات و عقلانیت عمل کنیم. با وجود چالشها، هر زبان و فرهنگ به مرور صیقل میخورد و به شکلی زیبا و درخشان تبدیل میشود، مانند قلوه سنگی که در دریا به سنگی صیقلی تبدیل میشود.
زبان فارسی را در میان نسل جدید، به ویژه در فضای مجازی چگونه میبینید؟ چقدر رسانهها و نهادهای آموزشی در ترویج و پاسداشت زبان فارسی موفق عمل کردهاند؟
این وضعیت گذار، برای نهادها نیز شرایط دشواری ایجاد کرده است. در زمان تلاطم، انرژی بیشتری برای حفظ آرامش لازم است، اما متأسفانه هرچه تلاطم بیشتر میشود، گاهی تنبلی و بیعملی نیز افزایش مییابد. در چنین شرایطی، کسانی که برخلاف جریان حرکت میکنند، ضربه میخورند. اینجاست که ستارهها، قهرمانها و پهلوانان واقعی میدرخشند؛ کسانی که مقاومت بالایی دارند و میتوانند حتی برخلاف موج نیز حرکت کنند؛ در رسانه نیز همین گونه است. برخی افراد که پرمحتوا و پرتکرارند، تأثیرگذار میشوند، اما معتقدم در دنیای امروز، باید میان تکرار و تنوع تعادلی ایجاد کرد. رسانههایی که عمق ندارند، در این شیب لغزنده سقوط میکنند. تنها رسانهها و افرادی که قدرتمند، عمیق و آگاهند، میتوانند تصویر واقعی ارائه دهند. در دوران گذار کسانی که در میدان رسانه حضور دارند، درگیر عملیاتهای مهم، سخت و پرریسک هستند؛ با حجم بالای تلفات، مصدومان و حتی خود باختگان، اما با وجود این دشواریها اگر برآیند کلی این مسیر را در نظر بگیریم، موفقیت قابل توجهی به دست میآید. البته در چنین شرایطی نمیتوان خلاف موج حرکت کرد، بلکه باید با درک دقیق از «موج حاکم»، مسیری هوشمندانه انتخاب کرد. کسانی شکست میخورند که بدون شناخت عمیق از شرایط، فقط برای سرعت بیشتر در این مسیر قدم میگذارند.
با شروع نمایشگاه بینالمللی کتاب، این رویداد و دیگر رویدادهای فرهنگی چه جایگاهی در ترویج زبان فارسی دارند؟
در مورد نمایشگاه کتاب که این روزها آغاز شده است باید آن را یک فرصت سمبلیک بسیار مهم دانست. هرچند نگاهها به آن متفاوت است. بعضی آن را اقتصاد فرهنگ مینامند، بعضی بازار فرهنگ، برخی تجارت کتاب و برخی دیگر نمایش و تبلیغ، اما از نگاه من، نمایشگاه کتاب یک تراز و نشانگر است؛ یک آیینه. البته این فقط سطح ماجراست. اصل ماجرا باید در دامنه هرم اتفاق بیفتد، چراکه معتقدم هرم مازلو را باید برعکس نگاه کرد. مسیر از دامنه آغاز میشود، نه از قله؛ یعنی از سبک زندگی، از زبان، از فکر، از زیست روزمره، از خانواده، مدرسه، محیط کار و جامعه. به این معنا که کتاب، لالایی گرم مادر است. صدای مادر که در شب لالایی میخواند، تأثیری دارد که هیچ فایل صوتی و هیچ پادکستی نمیتواند جای آن را بگیرد و اولین سنگر حفظ زبان فارسی است. فراموش کردهایم که کتاب باید در خانه زنده بماند، اما امروزه حتی وقتی میخواهند بچه را بخوابانند، فقط برایش موسیقی یا لالایی ضبط شده میگذارند! صدای مادر کمرنگ شده و این ضعف بزرگی است. نمایشگاه کتاب یک نماد است، اما اگر نخواهد وارد سبد خانواده شود، تأثیر عمیق نخواهد گذاشت. امروز کتاب با فرمت PDF، پادکست، ترجمههای آنلاین و محتوای سریع الوصول محاصره شده، اما هنوز هم «متن» قدرت خود را دارد؛ این تحول باید از خانه شروع شود.
بنا به صحبتی که فرمودید، نمایشگاه باید فرصتی برای ترغیب مادران و پدران باشد تا کتاب وارد زندگی فرزندان شود؟
بله، ولی امروز که به نمایشگاه کتاب سر میزنیم، منظرهای متفاوت از سالهای گذشته پیشرو داریم. خبری از خانوادههایی که با شور و اشتیاق فرزندان خود را به نمایشگاه میبردند و چند کیسه کتاب در دست داشتند، نیست. حالا در بسیاری از غرفه ها، تنها یکی دو بروشور تبلیغاتی در دستان بازدیدکنندگان دیده میشود و اگر کسی حتی یک یا دو کتاب بخرد، اتفاق بزرگی به حساب میآید. نمایشگاه کتاب باید رویدادی مردمی باشد، نه صرفاً رویدادی نمایشی برای گزارش و بایگانی. باید معنا داشته باشد، باید بتواند در زندگی خانوادهها جاری شود. اگر چنین نباشد، همه چیز به ظاهرسازی ختم خواهد شد. متأسفانه کودکان امروز بیشتر وقت خود را پای صفحه نمایشها میگذرانند. صدای مادر را نمیشنوند و والدین هم برای خلوتکردن زمان خود، تبلت را جایگزین آغوش و صدای خود کردهاند. این مسئله تنها مختص کشور ما نیست؛ در بسیاری از نقاط جهان نیز چنین نگرانیهایی وجود دارد. در چنین شرایطی، وقتی کتاب به شکل صوتی یا اینترنتی به کودک عرضه میشود، صدای مادر حذف میشود. در حالی که مادر باید کتاب را برای فرزندش بخواند، باید پیش از آموزش زبان دوم، زبان اول را به کودک بیاموزد. داستانها و افسانههای مادرانه باید زنده بمانند. من خودم بسیاری از متلها و داستانهای نواحی مختلف ایران را از مادربزرگم آموختهام. چون برایم وقت میگذاشت، برایم قصه میگفت. فرهنگ، زبان و هویت از دل خانواده، از دل مادر آغاز میشود.
پرسش آخر، چه آیندهای را برای زبان فارسی پیشبینی میکنید؟
من نگران آینده زبان فارسی نیستم؛ این زبان، زبانی الهی و قدرتمندی است، ماندگار است، حتی اگر ما محافظان خوبی برایش نباشیم، خود زبان راهش را پیدا میکند، اما وظیفه ما این است که با عشق و آگاهی از آن استفاده کنیم و آن را زنده نگه داریم.